مهندس بهرام خواجه احمدی:

به خوبی هویداست در بین انرژیهای غیر فسیلی (تجدید پذیر) و انرژی های فسیلی ( سوخت های جامد- مایع و گاز ) شاه بیت غزل انرژی ‌‌‌‌« نفت خام » میباشد كه سخن گفتن از آن به زمانی بسیار و مجالی فراخ و مقاله ای بس فربه و متورم محتاج است .

این مایع سیاه یاقهوه ای تیره كه رؤیای كیمیاگران را به واقعیت تبدیل نمود (!) پس از آب فراوان ترین مایع در بخش های بالایی پوسته زمین است . اگر چه كمی اغراق آمیز بنظر می رسد ولی زندگی در جهان امروز بدون این مایع قهوه ای تیره كه بوی نامطبوعی دارد ناممكن خواهد بود . دست كم در حال حاضر نفت نقش پراهمیتی را در زندگی بشر بازی می كند .

بخش بزرگی از نیازهای ما به انرژی با سوزاندن و سوختن نفت تأمین  می شود نفت یك منبع غنی از مواد شیمیایی است موادی كه میتوان از آنها رنگ ، دارو ،  انواع پلاستیك ، پارچه، پروتئین های ساختگی (مصنوعی) و مواد گوناگون دیگر ساخت و كلید حمل و نقل ـ كه پای روان انسانها و بال تیز پرواز بشر است ـ در دست نفت می باشد . از نفت هم برای سوختن و هم برای ساختن استفاده می شود .براساس مطالعات آماری از هر بشكه نفت خام حدود 87% آن برای سوختن و سوزاندن و تولید انرژی و13% آن برای ساختن ـ آنچه از نفت میسازند و حكایتی پر ماجرا دارد ـ مورد استفاده واقع می شود .

مندلیف دانشمند معروف روسی دهها سال پیش هشدار داد كه : سوزاندن نفت برای تولید انرژی مانند آن است كه اجاق آشپزخانه را با سوزاندن اسكناس با پشتوانه ، روشن، نگه داریم .

فراوانی ظاهری سهولت انبار داری و حمل ونقل ، كاربرد آسان و بهای ارزان نفت و هزار و یك پارامتر دیگر ـ كه فرصت پرداختن به آن نیست ـ موجب شده است كه به توصیه مندلیف توجه نكنیم كه علاوه بر هشدار مندلیف ، مشكل مضاعف دیگری هم كه از سوختن نفت زاییده شده ، مشكلات زیست محیطی است كه با سوختن نفت به انحاء مختلف انواع مواد سمی و غیر سمی و خفه كننده را در هوای دل انگیز طبیعی رها می كنیم تا آنجا كه حجم زیاد گاز CO2 ناشی از سوزاندن نفت و مشتقات آن موجب شده دمای زمین به تدریج افزایش یابد و لایه ازون آسیب بیند و اشعه های خطرناك فراكیهانی بشریت و طبیغت را تهدید و تحدید نماید .

از آن جهت كه ‌‌‍«نفت» تاریخی بس بلند و پر سابقه دارد لازم است به صورت خیلی خلاصه و فشرده ـ قصه این متاع پراوازه و گرانبهارا ـ كه از نعمت های پر ارزش خدادادی است ـ را باز گو كنیم :
قدما نفت را می شناخته و بعضی  از موارد استعمال آن را می دانستند . در كشورهای خاورمیانه كه جنگل های انبوه كم بود و تراوش نفت روی زمین از كشورهای مناطق دیگر بیشتر نمودار می گشت مردم آن نواحی زودتر از دیگران به كشف نفت و فواید آن پی بردند.

بر عكس در یونان و روم و كشورهای اروپایی كه مردم در سرزمینی پر جنگل و مستور از بوته و چمن می زیستند سوخت خود را با هیزم وزغال چوب تأمین می كردند و صمغ های درختی به جای نفت و قیر حوائج آنها را مرتفع می ساخت از این رو در كتابهای تاریخی آسیا و شمال آفریقا نام نفت و موارد استعمال آن بسیار دیده می شود ولی از رواج و شیوع نفت در اروپای آنروز خبری نیست .

در كتابهای عهد عتیق از جمله تورات باب ششم آیه چهاردهم خطاب به نوح پیغمبر می نویسد: «پس برای خود كشتی از چوب كوفر بساز و حجرات در كشتی بنا كن و بیرونش را با قیر اندود كن»

كوفر : نام درختی باچوبهای مستحکم وزمخت است و احتمالاً منظور سدر یا كنار می باشد.

هم چنین در همین كتاب باب دوم آیه سوم راجع به تولد حضرت موسی می نویسد:
چون مادر موسی نتوانست او را از دیگران پنهان دارد تابوتی ازنی برایش گرفت و آن را به قیر و زفت اندود و طفل را در آن نهاد و آن را در نیزار به كنار نهر گذاشت.

آنچه در این دو بند بالا آمد فقط منظور چك نمودن سابقه تاریخی  قیر و نفت می باشد و از بعد ارزشی و مذهبی و تحریفات صورت گرفته در این كتب آسمانی ، دخالتی نمی نمائیم و آن  را به اهل تحقیق وتتبع وا می نهیم.

زفت: صمغ دارویی و چسپنده كه برای مداوا به سرافراد می مالیدند . هم چنین صمغ وزفت طبیعی كه از شكاف برخی سنگها بدست می آید ماده ایست مركب از هیدروكربن های جامد و خمیری شكل.

كاوشهای باستان شناسان در كشور عراق نشان داده كه از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح ، ملات قیر در عمارات وابنیه به كار می رفته است .« هرودوت Herodotus    معروف به پدر تاریخ ـ قرن پنجم پیش از میلاد  می نوسید:
سنگ فرش كف باغهای معلق بخت النصر با « قیر معدنی » بند كشی شده بود و مردم بابل استخرها و راههای آب و سدهای خود را با قیر بند كشی می كردند . هم چنین بنا به گفته مورخین در بابل جاده ها را  آجر فرش می كردندو با قیر بند كشتی می نمودند تا تحمل ارابه های سنگین را داشته باشد .

منظور از بند كشی ، پر كردن درز آجرها و سنگها با ملات می باشد .
مصریان از آسفالت و قیر ایران و فلسطین برای مومیائی كردن اجساد استفاده می نموده اند و بعضی از ملل خاورمیانه فراورده های نفتی را (به خصوص قیر معدنی) در سحر و جادو به كار می برده اند و گاهی هم بتهای كوچك و بزرگ از آن می ساختند .

«بحر المیت» فلسطین یكی از نقاطی بود كه ازان قیر به دست می آمد و به قرار معلوم از كف دریاچه مزبور تكه های بزرگ قیر روی آب می آمد و مردم آن را جمع نموده و از آن استفاده می نمودند .

یونانیها فقط در قرن هفتم میلادی نفت را در میدانهای جنگ به كار می بردند و اسلحه ای داشتند كه آن را « آتش مدیها » می خواندند . این اسلــــحه در زمان هراكلیوس «heraclius» امپراتور بیزانس اختراع شد به قسمی كه نفت پس از تماس با رطوبت مشتعل می گشت .

مسلمانان (عربها) دوبار قسطنطنیه را محاصره كردند و هر دو مرتبه حمله آنان بوسیله آتش اندازهای نفتی دفع شد در سال 941 میلادی هنگامیكه ناوگان روسی مركب از هزار كشتی به محاصره قسطنطنیه آمد رومیها نفت روی آب دریا ریختند و آتش زدند و كشتیهای روسی را سوزانده و بدینوسیله آنان را مغلوب ساختند.

كاوشهای باستان شناسی ، محقق داشته كه از زمان سومریان (پنج الی شش هزار سال پیش) در شوش قیر مورد استفاده بوده ، به این صورت كه قیر را به جای ملات بین سنگها و آجرهایی كه در عمارات كار می كردند به كار می گرفتند و هم چنین جواهرات را به وسیله تكه های قیر نصب می كرند و دسته های چاقو را ( و بسیاری از ابزارهای جنگی ) با قیر مستحكم می ساختند و كشتی ها و ظروف سفالی را قیر اندودمی نمودند تا آب به آنها سرایت نكند .

و اما ریشه كلمه نفت در زبان فارسی به طور تحقیقی و دقیق معلوم نیست از چه زبانی اقتباس شده است پرفسور hertz feld ( هرتز فلد ) و پرفسور (baily) كلمه نفت را از فعل « ناب » فارسی به معنی «رطوبت داشتن» دانسته اند كه در زبان اوستایی «نپتا» بوده و کلدانیها و یهودیان و عربها آنرا از زبان « مدیها » گرفته و « نفتا » خوانده اند .

مدیها : زبان رایج ایران باستان بوده و احتمالاً ارتباط تنگاتنگ با كلمه « ماد » و « مادیها» دارد كه یكی از سه طایفه بزرگ آریائی بوده اند .
منسیودروم (monsieur dorme ) رئیس مدرسه علوم عالی پاریس مدعی است كه «اكدیها» كلمه نفت را  از فعل « نپتو» كه به معنی افروخته و روشن كردن است ـ گرفته اند و بعدها این كلمه در زبانهای آشوری وبابلی به کار برده شده است.آنچه مسلم است درکتاب  اوستا نفت به معنای روغن معدنی امده ودر دوره هخامنشیان نفت را برای روشنائی و مقاصد طبی به كار می برده اند .

اكدیها : ساكنان شهر اكدی یا (اكد)‌از قلمرو نمرود و یكی از شهرهای بابل بوده است .
ایرانیها كه آتش را جزء عناصر مقدس دانسته، احترام می كردند. گاز نفت را كه در پاره ای جاها به خاطر فشار زیاد گاز ـ از زمین خارج می شد با رعد و برق زمستانی و بهاری شعله ور می گشت (‌یا خود مردم آنرا مشتعل می نمودند) و چون همیشه می سوخت در نظر آنان «آتش جاودان»‌به شمار می آمد و آنرا به زبان پهلوی «‌اخوار شینیك»‌ می نامیدند كه به معنی «‌آتش همیشگی ـ‌ مظهر بخت روشن»‌می باشد و در نقاطی كه این آتش دیده می شد آتشگاه بنا می كردند و در اران (بادكوبه یا باكو)، دامغان، بلخ، و مسجد سلیمان و فیروزآباد اینگونه آتشكده ها وجود داشته است .

یاقوت بن عبداله حموی از مورخین قرن هفتم هجری در كتاب مشهور «مجمع البدان‌» از قول جهانگردی نقل می كند كه در محلی موسوم به «شیز» واقع در آذربایجان (ظاهراً‌محل مزبور میان مراغه و زنجان است و اكنون آنرا تخت سلیمان می گویند)‌آتشكده ای بود كه هفتصد سال پیش در آنجا «آتش جاودان»‌فروران بوده است. سپس این مورخ (یاقوت) با كمال تعجب می گوید كه پس از هفتصد سال آتش سوزی كمترین اثری از خاكستر در آنجا مشهود نیست،

هرودوت (پدر تاریخ) در مورد نفت در ایران چنین می نویسد :
در 22 كیلومتری شوش محلی است كه «‌اردیكا» نام دارد. در اینجا چاههایی است كه با چرخ و خیك (كوزه) از آن نفت و قیر و نمك بیرون آورده و در مخزن می ریزند و پس از چندی قیر و نمك ته نشین می شود و نفت به شكل مایع باقی می ماند (جالب است بدانیم «هرودوت(پدر علم تاریخ) مربوط به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح بوده است ).


پلوتارك (plutarch) مورخ معروف یونانی در قرن دوم میلادی در شرح حال اسكندر می نویسد:
«هنگامی كه اسكندر از كشور بابل می گذشت در یكی از شهرهای باستانی (استان اكباتان) مردم برای استقبال و خوش آمدگویی وبه پیشواز رفتن اسكندر نفت را روی جاده ها می ریختند و آتش می زدند تا شعله های فروزان آن موجب مسرت و شادی   اسكندر گردد»‌.
ظاهراً پلوتارك (مورخ نامبرده) در تعیین اسم محل اشتباه كرده زیرا استان اكباتان جزء كشورهای بابل نبوده و احتمالاً منظور پلوتارك ناحیه نفت خیز كركوك ومو صل ‌»بوده ـ كه از قلمئرو كشور بابل بوده  است .

در هر حال این مدرك تاریخی می رساند كه در ایران و كشورهای مجاور آن نفت از دیرباز وجود داشته و مردم این ممالك به انواع مختلف حتی برای جشن و آتش بازی از آن استفاده می كردند . صحبتهایی از قبیل آتش پرستی ایرانیان باستان مراسم- چهارشنبه سوری و... مسایلی است كه ریشه در همین نفت و گاز خود جوش از زمین دارد كه با مشتعل نمودن آن از وحشت تاریكی و تیرگی شب خود را می رهانیدند و مایه آرامش آنها بود.

 حتی فردوسی در شاهنامه ضمن داستان بستن  سدیاجوج و مأجوج توسط اسكندر و چگونگی ساختمان آن از «نفت» نام برده چنین می گوید :


 

زهر كشــوری دانشـــی شد گروه     دو دیوار كرد از دو پهلوی كـوه
ز  بن تــا سر تیـــغ بــالای او     چو صد ا  رش كـردند پهلـوی او
از او یك رش انگشت و آهن یكی     پراكنده مس در مـیان انــــدكی
همی ریخت گو گردش اندر مـیان     چنین باشد افسون و رأی كیـــان
همی ریخت هر گـوهری یـك رده    چو از خـاك تا تیغ گشــت آژده
بسی «نفـت و روغن» بیامیــختند     همـی بر ســر گوهران ریختنــد


همچنین در طی داستان رزم اسكندر با هندیها راجع به استعمال نفت چنین می گوید :

نشستند دانش پژوهان به هـم    يكي چاره جستند بر بيش و كم
يكي انجمن كرد از آهنگـران    هر آنكس كه بودند از ايشان سران
ز رومي و مصري و از پارسی    فزون بود مـردان ز صد پارســـي
يكي بارگي سـاختند آهنيــن    سوارش ز آهـن وز آهنش زيــن
به ميخ و به مس درزها دوختند    سوار و تــن و باره افروختنـــد
به گردون همي راندند پيش شــاه    درونش بيا كنده نفت سيـــاه
سكندر بــديد و پسند آمـــدش    خردمند را سـودمند آمـــدش
به اسب و به نفت آتش اندر زدند    همه هنديان دست بر سر زدند
از آتش بر افروخـت نفت سيــاه    بجنبيد از آن كاهنين بد ســياه
ز لشكر بر آمـد سرا سـر خروش    بزخم آوريدند پيلان به جــوش
چو خورطوم ها شان بر آتش گرفت    بماندند از آن پيل به آنان شگفـت
همـه لشكـر هنــد گشتند بـــاز    همان ژند پيلان گردن فــــــراز

مورخ دیگری بنام «آمیانوس مارسلنیوس AMMianus Marcelinus» آخرین مورخ مشهور روم  قرن چهارم میلادی كه همراه ژولینی (juline) امپراتور روم به جنگ شاهپور دوم امده بود چنین می نویسد:
«ایرانیان برگهای گیاه مخصوص را در روغنی مخصوص خیس می كردند سپس مایع دیگری به نام «نفت» بر آن می افزودند. آن گاه تیرهای جنگی خود را در آن گزارده آتش می زدند و به طرف دشمن پرتاب می كردند و دقت می كردند كمان را آهسته رهاكنند  تا تیر به سرعت پرتاب نگردد و آتش آن خاموش نشود این تیرها به هر جا می رسید ایجاد آتش سوزی می كرد و اتش آن با آب خاموش نمی شد و فقط ریگ وشن آن حریق را می خواباند.

دویست سال پس از آن ایرانیان هنگام دفاع از  قلعه « پترا petra » واقع در قفقاز با اسلحه های نفتی رومیان مهاجم را می راندند.

پروكوپیوس (procopiuse) مورخ امپراتوری بیزانس (قرن ششم میلادی ) كه در جنگی كه رومیها بفرماندهی Belisari use باایرانیان داشتند حضور داشته ـ در تاریخ آن جنگها چنین می نویسد:
« ساخلوی ایرانی كوزه های بسیاری كه  از گوگرد و نفت و قیر انباشته شده بود آتش زدند و به طرف ر و میان پرتاب كردند وتوانستندبدان وسیله  حریقی راه بیندازند که تقریبا همه چیز را سوزاند.

ساخلو به معنی فرمانده «پادگان نظامی و سربازان جنگی»میباشد.
در كتاب «دربند نامه» تألیف ابراهیم قزوینی آمده : المعتمدخلیفه عباسی در سال 272 هجری مالیات چشمه های نفت و معدنهای بادكوبه (باكو) را به اهالی در بند قفقاز بخشید.

مسعودی از مورخان و سیاحتگران و جغرافی نویسان مشهور قرن چهارم هجری، خود در سال300 هجری به بادكوبه (باكو) رفته و پس از دیدن معادن نفت آنجا چنین مینویسد:
«در آنجا چشمه های نفت سفید بود و زیر دودكش ها«آتش جاودان» می سوخت و هیچگاه خاموشی نمی گشت.

یا قوت حمدی از مورخان معروف قرن هفتم میلادی (هجری ) در معجم البلدان خود راجع به نفت بادكوبه چنین می نویسد:
 بادكوبه در ایالات شیروان نزدیك در بند است . در این شهر چشمه بزرگ نفت وجود دارد كه روزی هزار درهم نفت می دهد. كنار آن چشمه دیگری از نفت سفید است كه مانند روغن زیبق( جیوه) می باشد و شب و روز جاری است و عایدی این چشمه هم مانند چشمه اولی می باشد.

ابن البلخی در فارسنامه می نویسد:
سینیز (sinize) شهركی است بر كنار دریا و حصاركی دارد و این سینیز كه همان بندر دیلم كنونی در استان بوشهر است میان مهروبان و جنابا « گناوه كنونی» است ...... كاشتی نكنند و جزخرمانخیزد و روغن چراغ و نفت آن شهر معروف است.
مقصود او از چراغ و روغن چراغ همان نفت است كه از دشت قیر و دالكی به دست می آمده است.

ماركوپولو جهانگرد مشهور می نویسد:
در سر حد ارمنستان و گرجستان چشمه  نفتی موجود است كه مقادیر زیادی نفت از آن بدست میا ید و در یك وقت صد كشتی می تواند از آن بار گیری نماید.این روغن برای خوراك مناسب نیست ولی برای  روشنائی مصرف می شود وشترهای مبتلا به امراض پوستی را با « نفت » معالجه می کنند.

سخن سرای بزرگ ایران زمین، سعدی شیرازی در باب هفتم گلستان از نفت سخن به میان آورده است :
« هندوئی نفت اندازی همی آموخت، حكیمی گفت ترا كه خانه نئین است بازی نه این است » .

بازی « نفت اندوزی » كه سعدی به آن اشاره كرده بدینصورت بوده: كه دو طرف چوبی را كهنه ( پارچه ) پیچیده، در نفت فرو می برند و آتش می زنند و می چرخاندند.

حمد اله مستوفی از مورخان و جغرافی نویسان معروف قرن هفتم هجری در« نزهته القلوب » كتاب مشهورش می نویسد:
«آنچه در ایران است معدن «بدیه» آبی از توابع شبانكاره ( برازجان بوشهر)، كوهی است كه از او قطراتی فرو می چكد و چون موم «نفت» منجمد می گردد آنرا موم آبی گفته اند و معادن نفت بسیار دارد و قس علیهیذا»
 
شاردن كه در اواخر قرن هفدهم میلادی در ایران بوده چنین می نویسد:
«نفت سیاه و سفید در مازندران یافت می شود و آنرا برای رفع سرماخوردگی و روشنائی  وسوخت و رنگ كردن اشیاء و مخلوط كردن آن با رنگ های دیگر به كار می بردند».

بطوری كه در تاریخ ذكر شده، نادر شاه برای ترساندن پیل های محمد شاه هندی و سپاهیان هند از آتش اندازی بوسیله نفت استفاده كرده است و....
آنچه تا كنون بیان گردید نشان دهنده وجود نفت در ایران و آشنائی ایرانیان خردمند با این مایع گرانسنگ از قدیم الایام بوده است.

بخاطر جلوگیری ازاطاله كلام در مورد تاریخچه نفت لازم است بدانیم در اروپا ( روم، جزیره سیسیل، باواریا در آلمان لهسان، اسپانیا و .... ) هم سوابقی در مورد نفت وجود دارد كه از ذكر جزئیات خودداری نموده  و آنرا انشاء اله به فرصت دیگری موكول می كنیم.

به علاوه در خاوردور مخصوصاً جزایر اندونزی، ژاپن، چین، برمه و ... در اسناد تاریخی، روایات و مطالبی موجود است كه نشانگر وجود نفت در این مناطق و آشنائی قد ما با این مایع ارزشمند بوده است.

در قاره آفریقا و آمریكا هم حكایتی از قبیل معالجه امراض با نفت، خرید و فروش قیر توسط سرخ پوستان كانادا، جویدن آدامسهای نفتی و نفت طبی آمریكا برای رفع روماتیزم و.... وجود دارد كه ذكر جزئیات آن قصه هفتاد من مثنوی خواهد شد.

جدای از مسئله وجود نفت در باستان و ازمنه قدیم كه شرح آن رفت توسعه صنعت در نیمه قرن نوزدهم، نتیجه افزایش تقاضا برای به كار بردن به صورت یك منبع روشنائی بود. نخستین حفاری نفت توسط سرهنگ دریك (derick) در تاریخ 27 اوت 1859 میلادی در ناحیه اتازونی در ایالات پنسیلوانیای. آمریكا صورت گرفته و چاهی حدود 20 متر روزانه حدود 4 متر مكعب نفت تحویل می داد.

مهندس بهرام خواجه احمدی/
مهندس ارشد ناظر بر صادرات نفت خام در جزایر خارگ - سیری - لاوان و بهرگان و سروش و نوروز و عسلویه